آرشیو برای: "آذر 1397"

دارّیا

نوشته شده توسط پگاه پرهون در 1397/09/21  •  ارسال نظر »

  صدای تلویزیون مرا از اتاق به طرف خود می کشاند. صدای جدیدی به گوشم می‌خورد در مورد چیزی حرف میزند که من نشنیده ام، چشمانم در صفحه تلویزیون محو می‌شوندو بغضی در گلویم غلت می‌خورد. صدای خبرنگاری می‌آید که با دوربین و چندنفر به سوریه رفته‌اند. راننده با… بیشتر »

بعضی که در کیف نامه‌بر است...

نوشته شده توسط پگاه پرهون در 1397/09/21  •  2 نظر »

روزهای دوشنبه همه‌ی ما مانند کسی هستیم که چیزی را گم کرده‌ایم و به هرسو می‌رویم تا پیدا کنیم. وقتی صدای موتور می‌آید همه از اطراف با صدایی همراه با شعف می‌گفتیم صدای موتور نامه‌بر است. اسمش نامه‌بر جبهه بود اما برای ما نامه‌آور بود نامه‌ای از طرف… بیشتر »

آرام است آرامِ، آرام...

نوشته شده توسط پگاه پرهون در 1397/09/21  •  ارسال نظر »

  بغضی گلویت  را می‌فشرد اما در چهره آرامی، چشمانت را از همه پوشانده‌ای تا اشک‌هایت نمایان نشود. یادت می‌آید! شبی را که غواص‌ها به سویت آمدند با ذکر یا زهرا راه یافتند. یادت می‌آید در عملیات کربلای۴ چه‌گذشت! حسین کجاست… علی چطور… عباس چه… بیشتر »